مفهوم «اخلاصِ در دین» در آیات قرآن کریم
مفهوم اخلاص در دین در آیات قرآن کریم
برخی از کاربردهای اخلاص در قرآن کریم در خصوص«اخلاص در دین» است که شمار آنها به 11 مورد می رسد. از آنجا که «خلص» در باب افعال به معنای زدودن ناخالصی ها از یک چیز و ناب و صاف کردن آن است و دین در لغت به معنای اطاعت و حالت انقیاد و ذلت نسبت به کسی است بدین ترتیب «اخلاص در دین» به معنای آن است که فرد فقط از یک نفر اطاعت کند و نسبت به او حالت انقیاد و ذلت داشته باشد و این در صورتی است که در ذهن و قلب فقط او را شایسته اطاعت بداند و بدیهی است فرد چنین کسی را خدا، صاحب اختیار، شایسته توجه و پرستش و برطرف کننده مشکلات می داند. در این راستا شاهدیم که هر جا، اخلاص در دین بکار رفته با قید«لله» یا « له» همراه آمده و اشاره به این حقیقت دارد که مؤمن واقعی اطاعت را فقط شایسته خدا می داند و در عمل فقط از او اطاعت می کند و این به معنای دوری از اعتقاد به شایستگی دیگران برای اطاعت و هر آنچه ویژه خداست می باشد که همان دوری از شرک است. بدین جهت است که درآیه 3 سوره زمر دین خالص، ویژه خداوند دانسته شده است؛
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فی ما هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ .».
هان! تنها طاعت و عبادت خالصانه براى خدا است و بس. کسانى که جز خدا سرپرستان و یاوران دیگرى را برمىگیرند (و بدانان تقرّب و توسّل مىجویند، مىگویند:) ما آنان را پرستش نمىکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند. خداوند روز قیامت میان ایشان (و مؤمنان) درباره چیزى که در آن اختلاف دارند داورى خواهد کرد. خداوند دروغگوى کفرپیشه را (به سوى حق) هدایت و رهنمود نمىکند (و او را با وجود کذب و کفر به درک و فهم حقیقت نائل نمىگرداند).
بر این اساس تنها فرد شایسته اطاعت و پرستش خداست و به هیچ بهانه ای حتی قصد تقرب به خود خدا نمی توان نسبت به دیگری حالت انقیاد، اطاعت و پرستش داشت از این روست که در آیات گوناگون از بندگان خواسته شده با واقعیت و حقیقت هماهنگ شوند و کسی را در این امر شریک خدا قرار ندهند. کابردهای اخلاص در این آیات، همگی بر این معنا تأکید دارند که «خالص کردن دین برای خدا» و پاک کردن انواع پیرایه های شرک، نقشی اساسی در تحقق مفهوم ایمان دارند. در آیه 46 سوره نساء در شمارش شرایط بازگشت منافقان به جمع مؤمنان و الحاقشان به اهل ایمان از توبه، اصلاح اعمال سوء، اعتصام به خدا و اخلاص دین برای خداوند، سخن به میان آمده است؛
الاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً.»
مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را براى خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمى خواهد داد.
اخلاص در این آیه به قرینه آیات قبل که از منافقان صدر اسلام سخن گفته اند به معنای دوری از شرک و موحد بودن است. در آیه 29 سوره اعراف نیز از مؤمنان خواسته در عبادت خدا را بخوانند در حالی که دین را برای او خالص کرده¬اند ؛
قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ.
بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید! و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمىگردید!
در این آیه از مؤمنان خواسته شده فقط خداوند به عنوان معبود در کانون توجه آنان باشد و غیر از او را در این امر شریک نسازند که به معنای دوری از شرک در عبادت است. این معنا در آیات ذیل نیز مورد تأکید قرار گرفته است ؛
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ .(الزمر : 2)
ما این کتاب را بحقّ بر تو نازل کردیم؛ پس خدا را پرستش کن و دین خود را براى او خالص گردان.
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّین.( الزمر : 11)
بگو: «من مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالى که دینم را براى او خالص کرده باشم.
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَهُ دینی.( الزمر : 14)
بگو: «من تنها خدا را مىپرستم در حالى که دینم را براى او خالص مىکنم.
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ. (غافر : 14)
(تنها) خدا را بخوانید و دین خود را براى او خالص کنید، هر چند کافران ناخشنود باشند!
هُوَ الْحَیُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. (غافر : 65.)
زنده (واقعى) اوست؛ معبودى جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالى که دین خود را براى او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است!
وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَةِ. (البینة : 5)
و به آنها دستورى داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالى که دین خود را براى او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!
بدین ترتیب اخلاص در این گونه آیات، به معنای پیراستنِ اعتقاد به خدا و تنها کانون شایسته توجه و پرستش، از پیرایه است یعنی انسان کس دیگری را در عرض خداوند نداند، نه در مقام توجه و پرستش و نه در اعتقاد به ربوبیت. برابر آیات ذیل انسان بر اثر شرایط خطر خود به این مقام «اخلاص در دین» می رسد و فقط خداوند را شایسته توجه، رب و منجی می داند و از دیگر اسباب قطع امید کرده و توجهش به خداوند از پیرایه¬ها پاک شده و فقط خدا را می خواند؛
هُوَ الَّذی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِریحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها ریحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ. (یونس : 22)
او کسى است که شما را در خشکى و دریا سیر مىدهد؛ زمانى که در کشتى قرار مىگیرید، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حرکت میدهد و خوشحال مىشوند، ناگهان طوفان شدیدى مىوزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها مىآید؛ و گمان مىکنند هلاک خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مىخوانند که: «اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، حتماً از سپاسگزاران خواهیم بود!»
فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ. (العنکبوت : 65)
هنگامى که بر سوار بر کشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند (و غیر او را فراموش مىکنند)؛ امّا هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مىشوند!
وَ إِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلاَّ کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ .( لقمان : 32)
و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند؛ امّا وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (و به ایمان خود وفادار مىمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مىگیرند)؛ ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمى کنند.